یکی دو سالی است که موج “محتوا پادشاه است” راه افتاده است و شرکت های بازاریابی آنلاین، و حتی آفلاین تصاویر مختلفی با متن “Content is king” منتشر می کنند، کافی است همین عبارت را در گوگل جستجو کنید تا ده ها صفحه نتیجه با هزاران وب سایت برای شما نمایش داده شود. قبل از هر چیز به توافقی برسیم که محتوا فقط متن نیست، تصویر، صدا، ویدیو و هر آن چیزی که به واسطه رسانه ای به مخاطب می رسد را می توانیم محتوا صدا کنیم.

شرکت‌ها تبلیغ می‌کردند با متن هایی کوتاه و بلند، تا اینکه این رقابت ها روز به روز بیشتر و بیشتر شد، با بیشتر شدن رقابت و بیشتر شدن تبلیغات، مخاطب درگیری بیشتری هم پیدا کرده بود و زمان کمتری برای بررسی تبلیغات داشت، این روند ادامه پیدا کرد و این بیشتر شدن تبلیغات روز به روز پیش رفت و کمتر شدن زمان و حوصله مخاطب هم از یک طرف دیگر پیش می رفت، کم کم این حرکت مخالف یعنی کم حوصلگی مخاطب از یکطرف و افزایش تبلیغات از طرف دیگر باعث شد تبلیغاتی که تا دیروز کار می کرد و باعث افزایش فروش و استقبال ها می شد، دیگر مثل گذشته کار نمی کرد، البته برای تصور این جریان نگاهی به زندگی روزمره خودمان راه را ساده تر می کند، همین چند سال پیش تعداد کانال های تلویزیون ما کمتر از امروز بود، از طرفی روزنامه ها و مجلات محدودی هم داشتیم، هرکس قصد دیده شدن داشت و پول خوبی هم در جیبش بود، تلویزیون بهترین رسانه برای اینکار بود و اگر تبلیغاتی از تلویزیون پخش می شد می توانستیم حدس بزنیم احتمالا درصد زیادی از جامعه تبلیغ را دیده اند. امروز این روند چطور است؟ برای دیده شدن کدام رسانه مناسب است؟ تبلیغی که در تلویزیون پخش می شود چه درصدی را پوشش می دهد؟ خلاصه این اتفاقات و پاسخ این سوالات باعث شد، افزایش دانش مشتری اهمیت پیدا کند.

افزایش دانش مشتری با محتوا

یعنی لازم است مشتری بیشتر از قبل نسبت به محصولات اطلاعات داشته باشد، مثلا بداند که بسته بندی محصولات یک شرکت فرایندی بهداشتی را طی می کنند و یک موسسه بین المللی هم بر این فرایند نظارت دارد، از طرفی مواد اولیه محصول ایرانی است و با دست توسط عده ای روستایی جدا شده و بعد از آن برای کارخانه ارسال می شود، البته این اطلاعات بسیار کلی است و برای افزایش دانش مشتری میتوان فراتر هم رفت.

بیشتر بخوانید:   راهنمای مدیریت کمپین‏‌های تبلیغاتی

آنچه در این وسط اهمیت زیادی پیدا کرد، ارائه اطلاعات بیشتر برای راحت کردن تصمیم گیری برای مخاطب و از طرف دیگر بالا بردن هزینه رقابت برای رقبا بود، این روند باعث شد تبلیغات با جزئیات بیشتر و با تمرکز بر ارائه اطلاعات گسترش پیدا کرد، اما واقعیت اینجاست که مخاطب همچنان حوصله کافی را نداشت، راه حل ارائه اطلاعات به تدریج و در بازه زمانی طولانی تر بود، کم کم این تغییرات باعث شکل گیری مفهومی با نام بازاریابی محتوا شد، مفهومی که یک کسب و کار برای ارتباط با مخاطب و حفظ این ارتباط و همراهی مخاطب محتوای مختلفی را با اهداف مشخص به ایشان ارائه می دهد تا مخاطب بصورت تدریجی اطلاعاتی هدفمند را نسبت به کسب و کار یا برندی خاص بدست آورد.

موج :محتوا پادشاه است”

برگردیم به دریای پریشان و همان موج معروف “محتوا پادشاه است”، وقتی برندها تاثیر اینکار را دیدند موجی شکل گرفت و با همین شعار واحد ها و بخش های محتوا در کسب و کارها تشکیل شد، محتواهای مختلفی هر روز تولید و ارائه می شود که بدون در نظر گرفتن اصول تولید محتوا، و بدون در نظر گفتن ذائقه مخاطب تولید می شوند برای خوانده نشدن، بعد از چند سال متوالی که کسب و کارها بودجه بازاریابی محتوا را هر سال افزایش می دادند سال ۲۰۱۶ اولین سالی است که این بودجه در شرکت های امریکایی ۸% کاهش پیدا کرده است. این به این معنی نیست که محتوا بد است و جواب نمی دهد، بلکه به این معنی است که هر محتوایی جواب نمی دهد یا به عبارت دیگر محتوا پادشاه نیست، محتوا می تواند پادشاه باشد.

محتوا پادشاه نیست

محتوایی که تولید می شود و بیش از ۱۰۰ بازدیدکننده ندارد پادشاه نیست، محتوایی که ارائه می شود و ۱۰۰٫۰۰۰ بازدیدکننده دارد و بعد از آن می میرد هم پادشاه نیست، چنین محتواهایی آنقدر ضعیف هستند که شاید به درجه سرباز هم به سختی برسند چه برسد به پادشاهی، اما محتوایی که تولید می شود، در ذهن مخاطب می نشیند، مخاطب در جمع های مختلف از آن صحبت می کند و راجع به آن در شبکه های اجتماعی می نویسد، محتوای بعدی می آید و مکمل محتوای قبلی می شود، بحث ها و اشتراک گذاری های زیادی روی آن صورت می گیرد و مخاطب از خیر نظراتش نمی تواند بگذرد و نظراتش را در خصوص محتوا منتشر می کند و بعد از گذشت زمانی محتوا بروز می شود و همچنان نفس می کشد، این محتوایی است که می توانیم آنرا پادشاه صدا کنیم. پادشاهی که نه تنها خود زنده است، بلکه جمعیتی را با خود همراه کرده و هدایت می کند، عده ای خواسته یا ناخواسته به فرمانش گوش داده و همراهی اش می کنند .

بیشتر بخوانید:   پرسونا یا مخاطب کسب و کار چیست؟

محتوا ابزار پادشاهی است

محتوا ابزار پادشاهی در اختیار کسب و کارها قرار می دهند، بیایید به ابزار پادشاه ها نگاه کنیم، قدرت، رضایت مردم، رضایت اطرافیان. معمولا خارج از این سه ابزار پادشاه دوام زیادی نیاورده است، محتوا می تواند قدرت بدست بیاورد زمانی که به آن به دید یک دارایی نگاه کنیم، یک دارایی ارزشمند، کمی عملی تر صحبت کنیم تا بعد از این مطلب بتوانیم کمی بیشتر صاحب این قدرت شویم؛ همه کسب و کارها یا حتی من و شما بعنوان شخص در طول روز با اتفاقات زیادی روبرو هستیم، با اتفاقاتی که هر کدام یا محتوا هستند یا می توانند سوژه ای برای تولید یک محتوا باشند، می توانیم هر اتفاق را به دید یک تجربه نگاه کنیم، مثلا شما هر روز مسیر مشخصی را از خانه تا دانشگاه می روید، برای اینکار ساعت ۷ از منزل خارج شده و ساعت ۸ به دانشگاه می رسید، یا می توانید این مسیر را از روی عادت و گاها بی توجهی بروید یا می توانید به دید تجربه نگاه کرده و محتوایی جذاب از آن استخراج کنید، مثلا یک روز ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه از منزل خارج می شوید و قاعدتا باید ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه به دانشگاه می رسیدید، اما ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه می رسید، بارها این موضوع را چک می کنید و مشاهده میکنید که درست است، می توانید سوژه ای برای یک محتوای کوتاه داشته باشید با مفهوم “۱۵ دقیقه ای که ۳۰ دقیقه می ارزد”، این یک مثال سطحی از نگاه تجربی بود، وقتی برای کسب و کار یا زندگی شخصی به رویداد های مختلف و رفتارهای متفاوت به دید تجربی نگاه کنیم، هر روز با سوژه هایی جذاب و با مفهوم روبرو می شویم، سوژه هایی که می توانند مخاطب را همراه کرده و به نوعی ابزار قدرت برای شما باشند، چرا که به محتوا به دید یک دارایی نگاه کرده اید. اگر به دم کردم چای در هر روز صبح به دید تجربی نگاه کرده و هر روز چای بهتری دم کنید، می توانید سوژه ای مناسب برای دم کردن چای بهتر داشته باشید. بعد از قدرت به ابزار پادشاهی بعدی یعنی رضایت مردم می رسیم، این اتفاق را در بازاریابی محتوا ذائقه مخاطب صدا می کنم یعنی هرآن چیزی که مخاطب نیاز دارد بداند و به دنبال آن است، وقتی به خواست مخاطب اهمیت داده و سوژه های خود را به سمت سلیقه ایشان هدایت کنید، احتمال اینکه همراه بهتری برای محتوای شما باشند بیشتر است . و بعد از آن ابزار دیگری در پادشاهی بنام رضایت اطرافیان که در محتوا رضایت خود شما یا مجموعه شماست.

بیشتر بخوانید:   چگونه حضوری تاثیرگذار در رقابت‌های تبلیغاتی داشته باشیم؟

بعضی از کسب و کار ها محتوایی ارائه می کنند که مخاطب می پسندد و استقبال هم می کند، اما متناسب با ساختار کسب و کار خودشان نیست یا خودشان در موردی که اطلاعات مخاطب را افزایش داده اند مزایای خاصی ندارند، این اتفاق هم باعث می شود مخاطب محتوای مورد نظرش را دریافت و بعد از آن به سراغ مجموعه دیگری برای برآورده کردن نیازش برود، برای اینکه محتوا ابزار پادشاهی شما باشد لازم است در ابتدا محتوا را به دید دارایی نگاه کرده و بعد از آن محتوا را به سمت سلیقه مخاطب متناسب با سیاست های کسب و کار هدایت کرده و محتوایی اثربخش تولید و ارائه کنید .

موضوع محتوا اگر سطحی نگاه شده و سطحی تولید شده و سطحی ارائه شود نه تنها پادشاه نیست و شما را هم پادشاه نخواهد کرد، بلکه به ضرر کسب و کار عمل خواهد کرد و در این روزها که بخاطر شفافیت های بوجود آمده در دریای اطلاعات ماندن آسان نیست، آنرا برای شما و کسب و کارتان سخت تر هم خواهد کرد، اما اگر این ابزار را پرورش داده و از آن به درستی استفاده کنید، می توانید از همین روزها تاج پادشاهی را بر روی سرتان احساس کنید، تاجی از جنس محتوای اثربخش که کاربران آنرا در مراسمی باشکوه با حضور لایک ها و کامنت هایی الهام بخش برایتان جشن خواهند گرفت .

سجاد تقی زاده بهجتی | ضمیمه کلیک روزنامه جام جم ( ۱۳ دی ماه ۹۴ )

contentburger.co